مهدی پوربلاسی :: 86/3/6:: 2:50 عصر
سینمای معناگرا سینمایی است که توجه به واقعیت های جاری زندگی بشری را عطف به امور باطنی آن در نظر قرار می دهد . به این معنی که می کوشد از صفات به ذات پدیده ها ، از صورت به معنای آنها ، از ظاهر به باطن ، از ماده به جان ، از جسم به روح و از شهود به غیب گذر کند و هیچیک را نادیده فرونگذارد و هیچ کدام از این دو سوی واقعی بودن را از هم جدا نکند و به هیچ کدام بی توجه نباشد تا بتواند از این تغافل دائمی بشر اندکی بکاهد . به تعبیر دیگر سینمای معناگرا سینمایی است که صفات را از ذات پدیده ها جدا نداند و در عین دیدن صفات به ذات آنها نیز توجه کند . در عین حال که به صورت متوجه است ، معنا را دریابد و بدون این که ظاهر را نفی کند باطن را بنگرد ، و عالم شهود و غیب را در آمیختگی با هم وجدان نماید . و اگر معنای هستی را ـ معنای غایی و هدف مند هستی را ـ روی داشتن به کمال بدانیم ، سینمای معناگرا پرداختن به واقعیت رمزآلود هستی را با گرایش به کمال دنبال می کند . لذا جوهر ارزش های پایدار بشری به نحوی که مورد اقبال همهی تمدن های تاریخ جهان قرار گیرد موضوع کار سینمای معناگراست .
سینمای معناگرا البته محدود به "وجوه رحمانی" و تعالی بخش هستی نمی شود ، بلکه "وجوه شیطانی" و موانع تعالی انسان نیز موضوع این سینماست . اما این وجوه به حدی و به نحوی مورد توجه قرار می گیرد که اثرگذاری تعالی بخش آن را نفی نکند و معانی رحمانی را در سایهی معانی شیطانی و نفسانی نابود نکند .
توجه به رازآلودگی هستی و رمزهای زندگی بشری در سینمای معناگرا البته لزوماً به "رمز گشایی" منجر نمی شود . بقول حافظ : "حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش" . مقصود در سینمای معناگرا رمز گشایی نیست ـ که نمی توان ـ لیکن اشاره به رازها و نشانه گذاری بر رمزهای جاری در زندگی بشری و واقعیت های روزمرهی جهان ؛ خود توجه دادن به معنای باطنی و روی کردن به "جان جهان" است . لذا در سینمای معناگرا نشانه ها و اشارات به طور جدی مورد استفاده قرار می گیرند ، به نحوی که نشانه گذاری و "آیات شناسی" و استفاده از نمادها ویژگی عمومی و گاه غالب سینمای معناگراست . البته در این استفاده از نشانه ها ، سینمای معناگرا به ناچار می بایست از اقیانوس بی کران معارف دینی و ادبیات جهانی و به خصوص ادبیات شرق و بالاخص ادبیات عرفانی ایران برای رسیدن به مقصود بهره بگیرد تا با استفادهی سینمایی از زبان "اشارات و نمادها" به غنای سینمای معناگرا بیفزاید و راهبرد درست معناگرایی را تضمین کند . (پایان)
مهدی پوربلاسی :: 86/3/2:: 4:10 عصر
اصطلاح دیگری که مطرح شد Transcendence بود که باز هم اشتراکات زیادی با معناگرایی مدنظر داشت ، اما همهی آن نبود . این تعبیر در جاهایی استفاده شده است که مفهوم سینمای استعلایی بیشتر به آن مفهوم نزدیک است و فیلم هایی را شامل می شود که در عین تصویر کردن زندگی جاری در جهان ، این جاری بودن را به هم زبانی و هم نفسی با هستی می آمیزد و نوعی هم نفس بودن با هستی را القاء می کند که بیشتر فیلمهای شاعران رئالیستی در این زمره جای می گیرند . اما سینمای استعلایی در عین حال که جزئی از سینمای معناگرا محسوب می شود در عین حال بخشهای عمده ای از آن را نادیده می گیرد ، بخشهایی که تأکید بر معانی هدفدار و هدایت شدهی هستی جاری را وجههی همت خود قرار می دهد .
اصطلاح دیگری که مطرح شد کلمهی Spiritual بود که شاید معنای تحت اللفظی آن را بتوان "سینمای روحانی" دانست ، و این مفهوم نزدیک تر از همهی کلمات دیگر به سینمای معناگرا بود . چرا که در این تعبیر فیلم هایی جا می گیرند که "وراء بعلاوهی ماوراء" ، "جسم بعلاوهی روح" ، "صورت بعلاوهی معنا" و نیز "تعالی گرایی" و نوعی هم خوانی با دین و اهداف دینی هم در آنها وجود داشته باشد . این اصطلاح البته نسبت به سایر اصطلاحات مطروحه به سینمای معناگرا نزدیک تر بود لیکن باز هم اصطلاحی جامع و مانع نیست و فی المثل شاید بخش هایی از فیلم های استعلایی و یا سینمای اندیشه را در بر نگیرد .
3 ـ "سینمای معناگرا" چیست؟
آنچه منظور صاحبنظران از "سینمای معناگرا" بوده است سینمایی است که به واقعیت هستی و جهان و بشر می پردازد ، اما در ورای این واقعیت گوشهی چشمی به باطن آن دارد و در جستجوی کشف رمز و رازی است که در پشت این واقعیات جاری ، همواره طنین انداز است . سینمای معناگرا لزوماً سینمای دینی نیست . چنانکه سینمایی می تواند دینی باشد اما معناگرا نباشد و بالعکس . مثلاً سریال "امام حسن(ع)" که بخشی از ظواهر دین و تاریخ دین را مطرح می کند سینمای معناگرا نیست ، اما "روز واقعه" که آن هم بخشی از تاریخ دین را بیان می کند سینمای معناگراست . چون در روز واقعه اساس قصه بر این است که کسی ندایی می شنود که دیگران نمی شنوند و بعد در طول فیلم این رمز گشایی اتفاق می افتد . نکتهی دیگری که وجود دارد مسأله ی ژانر است . منظور از سینمای معناگرا یک ژانر نیست بلکه معناگرایی می تواند در ژانرهای مختلف بروز و ظهور پیدا کند . از تقسیمات ارسطویی گرفته تا تقسیمات بعدی . یک فیلم کمدی ، تراژدی ، خانوادگی یا عشقی می تواند وجه معناگرایی نیز داشته باشد ... (ادامه دارد)
مهدی پوربلاسی :: 86/3/1:: 8:4 صبح
سلام. قبل از اینکه قسمت سوم سینمای معناگرا رو بنویسم ، می خوام درخواست روز اولمو تکرار کنم : لطفاً کسانی که نمایشنامه (بلند یا کوتاه) و یا فیلمنامه ی کوتاه دارن برای تولیدش با من تماس بگیرن . یا حق .
مهدی پوربلاسی :: 86/2/31:: 9:8 صبح
فرهاد توحیدی ـ فیلمنامه نویس ـ نیز با طالبی نژاد هم عقیده است : "شاید این تعریفی که ذیل عنوان سینمای معناگرا ارائه شده تعریف کشداری است یا خود تعبیر ، تعبیری است که همه چیز را می توان در آن ریخت. به یک معنا تعریف جامع و کاملی نیست . شاید سینمای معناگرا درست مثل یک چاقو بخشی از سینما را از بخش دیگر جدا می کند . یعنی بقیهی فیلم هایی که در این بخش نیستند فاقد معنا تعبیر شوند. " (همان منبع)
همچنین این نگرانی وجود داشت که این تعبیر را نام مستعار "سینمای دینی" ، و یا "سینمای عرفانی" و یا "سینمای اندیشه" و امثال آن بدانند . در هر حال نگرانی هایی از این دست کم نبود و برای پیش گیری از همین نگرانی ها بود که تعابیر دیگری از جانب مدیران و سیاستگذاران عرصه ی سینما مطرح می شد مثل : "سینمای ماوراء" ، در حالیکه مقصود از سینمای معناگرا فقط سینمای ماوراء نبود ، بلکه سینمای "وراء بعلاوهی ماوراء" بود . و یا مثلاً "سینمای معنوی" که به دلیل دستمالی شدن این ترکیب ، دامنهی منظور محدود می شد و تکراری می نمود و یا مثلاً تعبیر "سینمای شهودی" که با تعبیر شهید آوینی خلط می شد و در عین حال که سینمای معناگرا در بر گیرندهی سینمای شهودی نیز بود ولی حوزه ای وسیع تر از آن تعبیر را مد نظر داشت . و یا مثلاً تعبیر "سینمای شاعرانه" که این تعبیر نیز محدود می نمود و یا تعبیر "سینمای استعلایی" که شبیه بود به همان تعبیر سینمای شاعرانه و نوعی خویشاوندی با هستی را منظور می کرد که البته این نوع نگاه نیز جزئی از سینمای معناگرا بود ولی همهی آن نبود . بالاخره تعبیری که تا حدی نزدیک تر بود ، تعبیر "سینمای فرانگر" بود که از سوی عبدا... اسفندیاری ـ مسئول فعلی بخش معناگرای بنیاد سینمایی فارابی ـ مطرح شد . سینمای فرانگر از نظر برخی قابل قبول و بهتر از سینمای معناگرا بود ولی از نظر عده ای راه به مقصود نمی برد و امکان انحراف از مسیری که سینمای معناگرا می بایست بپیماید را منتفی نمی کرد . لذا آن چه تثبیت شد سینمای معناگرا بود که همین تعبیر اکنون فراگیر شده است .
اما در مورد تعبیر جهانی این سینما که عمدتاً در زبان انگلیسی جستجو می شد نیز تعابیر مختلفی مطرح بود . مثلاً Conceptual که بیشتر نوعی سینمای اندیشه از آن به ذهن متبادر می شد و البته می توانست جزئی از سینمای معناگرا باشد اما دامنهی آن بسی محدودتر و متفاوت با سینمای معناگرا بود و حتی گاه ممکن بود متناقض با آن باشد ... ادامه دارد
مهدی پوربلاسی :: 86/2/30:: 6:26 عصر
کوتاه دربارهی "سینمای معناگرا"
1 ـ مقدمه :
در میان بخشهای مختلف بیست و سومین جشنوارهی بین المللی فیلم فجر (بهمن 83) بخش تازه ای خودنمایی می کرد که عنوان "سینمای معناگرا" را با خود یدک می کشید . این مقوله همچون سالها پیش که مدیران سینمای ایران بحث سینمای دینی را پیش کشیده بودند ، موافقان و مخالفانی را به خود دید . اما سینمای معناگرا چه بود و از کجا سر بر آورده بود؟
2 ـ تاریخچهی اصطلاح "سینمای معناگرا" :
در حقیقت "سینمای معناگرا" اصطلاحی بود که ابتدا توسط معاونت سینمایی وزارت ارشاد ، آقای محمد مهدی حیدریان مطرح شد . در نظر او ، وسعت این سینما به حدی بود که مفاهیم متنوع و قابل اعتنایی را شامل می شد . این اصطلاح در میان مدیران ارشاد و فارابی و مشاوران این دو نهاد و نیز در میان کارشناسان سینمایی بحث هایی را دامن زد. در مورد تعبیر سینمای معناگرا چالش های زیادی وجود داشت . و حتی در خصوص تعبیر جهانی این مفهوم ـ که بیشتر در زبان انگلیسی جستجو می شد ـ مباحثی مطرح شد که همچنان ادامه دارد . مثلاً این پیش بینی وجود داشت که ممکن بود عده ای خرده بگیرند که مگر سینماهای دیگر بی معنی است که این سینما را "معناگرا" لقب گرفته؟ و عجیب اینکه این سؤال گاه توسط کسانی مطرح می شد که تعجب بر انگیز بود . کسانی که انتظار نمی رفت سهل انگارانه سخن گویند و بی توجه به بار کلمهی "معنا" و ریشه های آن در ادبیات کلاسیک چنین اعتراضی را بیان کنند . احمد طالبی نژاد ـ منتقد و فیلمساز ـ نظر خود را در این باره چنین بیان می کند : "من از روزی که شنیدم چنین ماجرایی (سینمای معناگرا) در جریان است هم با خودش و هم با عنوانش مسأله پیدا کردم و هنوز هم نتوانستم با آن کنار بیایم . چون فکر می کنم اگر ما بخشی از سینمای جهان یا ایران را با عنوان معناگرا جدا کنیم به این معنی است که بقیهی آثار هیچ معنایی ندارند . و این ، توهین به بخشی از سینماست که بنای آن بر این است که مسائل اجتماعی یا سیاسی را مطرح کند که همهی اینها دارای معنا هستند." (ماهنامهی فیلم نگار/ شماره 29) ..... ادامه دارد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ