سینمای معناگرا سینمایی است که توجه به واقعیت های جاری زندگی بشری را عطف به امور باطنی آن در نظر قرار می دهد . به این معنی که می کوشد از صفات به ذات پدیده ها ، از صورت به معنای آنها ، از ظاهر به باطن ، از ماده به جان ، از جسم به روح و از شهود به غیب گذر کند و هیچیک را نادیده فرونگذارد و هیچ کدام از این دو سوی واقعی بودن را از هم جدا نکند و به هیچ کدام بی توجه نباشد تا بتواند از این تغافل دائمی بشر اندکی بکاهد . به تعبیر دیگر سینمای معناگرا سینمایی است که صفات را از ذات پدیده ها جدا نداند و در عین دیدن صفات به ذات آنها نیز توجه کند . در عین حال که به صورت متوجه است ، معنا را دریابد و بدون این که ظاهر را نفی کند باطن را بنگرد ، و عالم شهود و غیب را در آمیختگی با هم وجدان نماید . و اگر معنای هستی را ـ معنای غایی و هدف مند هستی را ـ روی داشتن به کمال بدانیم ، سینمای معناگرا پرداختن به واقعیت رمزآلود هستی را با گرایش به کمال دنبال می کند . لذا جوهر ارزش های پایدار بشری به نحوی که مورد اقبال همهی تمدن های تاریخ جهان قرار گیرد موضوع کار سینمای معناگراست .
سینمای معناگرا البته محدود به "وجوه رحمانی" و تعالی بخش هستی نمی شود ، بلکه "وجوه شیطانی" و موانع تعالی انسان نیز موضوع این سینماست . اما این وجوه به حدی و به نحوی مورد توجه قرار می گیرد که اثرگذاری تعالی بخش آن را نفی نکند و معانی رحمانی را در سایهی معانی شیطانی و نفسانی نابود نکند .
توجه به رازآلودگی هستی و رمزهای زندگی بشری در سینمای معناگرا البته لزوماً به "رمز گشایی" منجر نمی شود . بقول حافظ : "حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش" . مقصود در سینمای معناگرا رمز گشایی نیست ـ که نمی توان ـ لیکن اشاره به رازها و نشانه گذاری بر رمزهای جاری در زندگی بشری و واقعیت های روزمرهی جهان ؛ خود توجه دادن به معنای باطنی و روی کردن به "جان جهان" است . لذا در سینمای معناگرا نشانه ها و اشارات به طور جدی مورد استفاده قرار می گیرند ، به نحوی که نشانه گذاری و "آیات شناسی" و استفاده از نمادها ویژگی عمومی و گاه غالب سینمای معناگراست . البته در این استفاده از نشانه ها ، سینمای معناگرا به ناچار می بایست از اقیانوس بی کران معارف دینی و ادبیات جهانی و به خصوص ادبیات شرق و بالاخص ادبیات عرفانی ایران برای رسیدن به مقصود بهره بگیرد تا با استفادهی سینمایی از زبان "اشارات و نمادها" به غنای سینمای معناگرا بیفزاید و راهبرد درست معناگرایی را تضمین کند . (پایان)